دختر قشنگم
یکی یکدونه ی قشنگ من
دختر شوخ و شنگ من
میخوام برات قصه بگم
یه را ز سر بسته بگم
یادم میاد چند سا ل پیش
وقتی به دنیا ا ومدی
گذاشتنت تو دست من
چه دست و پایی می زدی
خیره شدم به ا ون چشات
دست کشیدم به سر تا پات
آخ…… که ز یادم نمیره
یه دنیا عشق بود تو چشمات
تو ا ومدی تو زندگیم
شمع شبای من شدی
افسرده و تنها بودم
مشکل گشای من شدی
این دل پُر غصه من
با پای تو نفس گرفت
پرهاشو باز کرد دوباره
رهایی از قفس گرفت
امّا می دونی؟ سرنوشت
بازیهای عجیب داره
این جاده طول و دراز
فراز داره، نشیب داره
یه روزی دست سرنوشت
خواست که ازت جدا بشم
با غم دوری تو من
نخواسته آ شنا بشم
امّا بدون ماه پیشونی
خوشگل و ناز و جون جونی
هر جا باشم تو قلبمی
اینو خودت خوب می دونی
غصه نخور فدات بشم
قربون اون چشات بشم
یه روزی از همین روزا
این ابر غمگین و سیاه
محو میشه از تو آ سمون
ستارها میان بیرون
باز دوباره زندگیمون
روشن و پرزنور میشه
از دیدن تو پیش من
چشم حسودا کور میشه
ای گل ناز و کوچکم
ابرو کمون، عروسکم
هر شب به یادت می شینم
دست میزارم روی سینه ام
چشمامو رو هم می زارم
گذشته رو یاد میارم
اونوقت به یاد اون روزا
میرم به عرش کبریا
فقط بدون نقل و نبات
فدای اون قدو بالات
با بودنت جون می گیرم
بدون تو….من می میرم